امروز سه شنبه ۰۳/۹/۱۳

بازاريابی خلاق فرش دستباف

فهرست مطلب

نویسنده: شهدخت رحیم پور / دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت فرش


 بازاريابی به نحوه بارزی با زندگی همه اقشار جامعه در ارتباط است.

بازارياب با بازار سرو کار دارد و بيش از هر چيز و پيش از هر کار بايد نظام و ارکان و فرهنگ بازار را بشناسد تا بتواند با بينش و آگاهی به نيازها و خواسته های آن پاسخ دهد؛ به عبارتی بازارياب بايد با نگرش سيستمی همه اجزا و ارگان محيط بازار را در نظر بگيرد.

فعاليت بازاريابی فقط محدود به فروش کالا نيست که در فرش دستباف فقط بر روی فروش تکيه شود. اين فعاليت که گستره ای وسيع از پيش از توليد تا خدمات پس از فروش را شامل می شود امروزه در همه زمينه ها شناخته شده است، آنچه حائز اهميت است اينکه در فضای رقابتی فرش بايد فرصت ها و تهديدهای موجود را در نظر گرفته و واقع بينانه و هوشمندانه به شيوه ای خلاق منتهی شود زيرا بازاريابی خلاق يک استراتژی بازاريابی ست و در بازار فرش يک نياز اصلی .

خلاقيت در بازار يابی فرش با عواملی مانند:

سازگاری با مصرف کنندگان که حملات رقابتی را مد نظر دارد و به علت کوتاه شدن دوره عمر محصول که تمايل به تنوع را در مصرف کنندگان افزايش داده است، به همراه تحولات ديجيتالی شدن و رشد روزافزون مارک های متنوع ارائه دهنده کالا و خدمات، پيچيدگی محصولات جديد بعلت تعدد رسانه ها و سخت شدن انتخاب مصرف کنندگان راهکاری منطقی به نظر می رسد. اين واقعيت را در مورد فرش بايد مد نظر داشته باشيم که؛ در ارائه محصول چه اندازه با کاربردها تطابق ايجاد شده است؟

اينکه ما بتوانيم کاربرد جديدی از فرش ارائه دهيم يا فرشی ارائه شود که متناسب با نيازها ی امروز مشتری باشد ويا اينکه کالايی ارائه شود که در کنار کاربرد گذشته خود يک معنای عميق فرهنگی را بنمايد،روال کار بازاريابان خلاقی ست که بتوانند با معيارها و سلايق مصرف کنندگان به همراه ايجاد هماهنگی در در اختيار گذاشتن کالايی که مصرف کننده خواهان آن است امری ست که هنر بازاريابان و ذهن خلاقشان را می طلبد.

به گفته دکتر روستا سکوت در زندگی نشانه رضايت است در بازار سکوت علامت شکايت است. با دقت به موضوع که هدف از بازاريابی جز کسب رضايت مشتری و مصرف کننده نيست ميتوان موفقيت يک بنگاه را تعريف ويا فراهم نمود.برتری رقابتی و ماندگاری در بازار و سازگاری در بازار که نياز به پشتيبانی اجتماعی دارد تنها با خلاقيت و نوآوری و ارزش آفرينی ممکن است .

اين اولويت که هميشه حق با مشتری ست و حتی اگر مشتری اشتباه کند باز هم حق با مشتری ست شايد در جامعه کنونی ما وبا مسائل و نابسامانی های فکری امروز تحمل فراوانی را می طلبد و در صورتی ممکن خواهد بود که بازارياب يک اصل مهم را در نظر داشته باشد که لازمه ی ارزش آفرينی خلاقانه صبور بودن و بالا بردن ظرفيت مقابله با اين شرايط است.