امروز سه شنبه ۰۳/۹/۱۳

آسيب شناسی هنجاری فرش دستباف ايران

فهرست مطلب

برای تحقق اين هدف نخست بايد  به 4 سئوال اساسی ذيل پاسخهايی ولو موجز ومختصر ارائه گردد:
1 _ آيا در حال حاضرانگيزه های جديدی برای توليد فرش وجود دارد؟
همانگونه که بيان شد در گذشته با ظهور و بروز نيازهای نو ، انگيزه های جديدی پديدار و موجب پيدايش انواعی از فرش ها  شده اند که تداوم آن در گرو نوسازی و نوزايی نيازها و انگيزه هاست ، لکن مع الاسف بايد اذعان نمود که به جهت ورود جايگزين های صنعتي  و ارضاء بسياری از نيازها بواسطه آنها  ، و به تبع آن کمرنگ شدن مناظر ديداری فرش دستباف درميان عموم جامعه ، کم کم شاهد تغيير محتوايی نيازها در ميان نسل جديد می باشيم  که هر روز فاصله آنها با معانی معنوی و مفاهيم هنری فرش دستباف بيش از پيش می گردد و  البته دست اندرکاران هنر وصنعت فرش دستباف نيز در اين زمينه به جهت عدم داشتن آگاهی های کافی و به تبع آن عدم آگاهی بخشی لازم ، بنوبه خود در زمينه اين مقصرند.
2 _ آيا حلقه های مواد خام ، طرح و نقش ، عوامل محيطی و انسانی توليد و بازار مصرف  از لحاظ نظری و عملی پيوستگی لازم را دارند؟
هرچند پاسخ به اين سئوال بحث مفصل اقتصادی ، اجتماعی و فنی می طلبد لکن به مقتضای حال به همين کوتاه سخن بسنده می کنيم که متاسفانه به دليل نا هماهنگی های نهادی و نهادينه شده هيچکدام از عوامل مذکور دخيل در فرش دستباف ، هيچ نوع ارتباط منطقی و معقول با هم نداشته و تحت هيچ مديريت منسجمی عمل نمی نمايند ، خصوصا در سه دهه اخير اين امر شدت و غلظت بيشتری يافته و هر کس ساز خود را می زند و راه خويش می رود ، هيچ شناخت آماری صحيح و روشنی از نيازها ، توليد و مصرف ،از نظر کمی و کيفی وجود ندارد ، هيچ مجرای مورد اعتمادی برای تامين مواد اوليه دردسترس نيست ، هيچ نهاد و مرجع رسمی علمی برای نظارت بر توليد و طرح و نقش ها نيست ، شرايط مطلوبی برای فراهم سازی عوامل محيطی و انسانی ممکن نيست و..... که البته بيشتر و بهتر از هر کلام و دليلی اوضاع کنونی فرش دستباف شاهد زنده ای براين مدعاست .
3 _ آيا در عرصه فرش دستباف توان و شرايط بازارسازی و بازار يابی درجهت ايجاد انگيزه برای توليدات منطبق با تغييرات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر را داريم؟
موارد منفی موجود در عرصه فرش دستباف که در پاسخ های پيشين بدانها اشاره شد ، توان بازارسازی و بازار يابی را برای عوامل فرش دستباف ايران تضعيف و شرايط را بر آنها سخت نموده  است بگونه ايکه در سه دهه اخير توان عوامل اجرائی فرش دستباف ايران در برانگيختن انگيزه ها روز بروز تحليل رفته ومنجر به اين نتيجه شده است که امروزه فرش دستباف ايران قادر به همراهی و همپايی با تغييرات فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی عصر حاضر نمی باشد . چرا که وقتی در هنگامه لازم ، به توازن و تعامل ميان عوامل سنتی و صنعتی بها لازم داده نشد و در مقابل ورود ابزارها ی عصرصنعتی همانند کامپيوتر و غيره به عرصه فرش برخوردهای انفعالی ، متعصبانه وکور صورت گرفت ، فرش دستباف موقعيت ايجاد ظرفيت های تازه برای تداوم حرکت در مسير گذشته با ابزارهای جديد و نگاه نو را از دست داد.و از اينروی امروزه نبايد انتظار داشت  دنيای صنعتی با فرش دستباف براحتی مدارا کند.